مدل بلوغ فرآیند و بنگاه (PEMM): نقشه راه مایکل همر برای تعالی پایدار

در عصری که مزیت رقابتی بیش از هر زمان دیگری به برتری عملیاتی وابسته است، سازمان‌ها نیازمند ابزارهایی هستند که فراتر از بهبودهای سطحی، به تحول بنیادین در قابلیت‌هایشان منجر شوند. مدل بلوغ فرآیند و بنگاه (Process and Enterprise Maturity Model - PEMM)، که توسط نظریه‌پرداز فقید مدیریت، مایکل همر، ارائه شد، یک چارچوب تشخیصی قدرتمند برای ارزیابی و ارتقای همزمان بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار و قابلیت‌های کلی سازمان است. این مدل بر این فلسفه استوار است که یک فرآیند عالی نمی‌تواند در یک سازمان نابالغ زنده بماند و یک سازمان توانمند نمی‌تواند با فرآیندهای ضعیف به موفقیت برسد. این مقاله به صورت عمیق و فنی، دو بُعد حیاتی PEMM—توانمندسازهای فرآیند (Process Enablers) و قابلیت‌های سازمانی (Enterprise Capabilities)—را تشریح کرده، سطوح چهارگانه بلوغ آن را تبیین می‌کند و راهنمای عملی برای پیاده‌سازی و استفاده از آن به عنوان یک ابزار استراتژیک ارائه می‌دهد. هدف، ارائه یک منبع جامع برای مدیرانی است که به دنبال درک و به کارگیری این مدل برای دستیابی به تعالی عملیاتی پایدار هستند.

مدل بلوغ فرآیند و بنگاه (PEMM)

پیام یا خواسته های خود را در این قسمت بنویسید. اگر  دقیقا نمی دانید که چه چیزی می خواهید و نیاز به مشاوره دارید، کارشناسان ما با شما تماس خواهند گرفت.

مدل بلوغ فرآیند و بنگاه (PEMM): نقشه راه مایکل همر برای تعالی پایدار

مقدمه:

فراتر از مهندسی مجدد مایکل همر در دهه ۱۹۹۰ با معرفی مفهوم "مهندسی مجدد فرآیندهای کسب‌وکار" (Business Process Reengineering)، دنیای مدیریت را متحول کرد. او سازمان‌ها را تشویق کرد تا فرآیندهای وظیفه‌محور و ناکارآمد خود را کنار گذاشته و آن‌ها را از نو برای خلق حداکثر ارزش برای مشتری طراحی کنند. اما پس از موج اولیه مهندسی مجدد، همر با یک سوال اساسی روبرو شد: "بعد از آن چه؟" چگونه یک سازمان می‌تواند اطمینان حاصل کند که فرآیندهای بهبودیافته‌اش در طول زمان پایدار می‌مانند و به طور مستمر بهتر می‌شوند؟ پاسخ او، مدل PEMM بود. همر دریافت که تمرکز صرف بر طراحی فرآیند کافی نیست. موفقیت پایدار نیازمند آن است که کل سازمان—از رهبری و فرهنگ گرفته تا سیستم‌های مدیریتی—برای حمایت از این فرآیندهای عالی، بالغ و توانمند شود. PEMM به عنوان ابزاری طراحی شد که نه تنها وضعیت یک فرآیند خاص، بلکه توانایی کل سازمان برای پشتیبانی از تعالی فرآیندی را ارزیابی می‌کند. این مدل، برخلاف چارچوب‌های پیچیده و بوروکراتیک، یک ابزار خودارزیابی ساده و قدرتمند است که برای تسهیل گفتگوهای استراتژیک در سطح رهبری طراحی شده است.

۱. فلسفه و بنیان PEMM: دو روی یک سکه

فلسفه اصلی PEMM بر یک هم‌وابستگی حیاتی استوار است: بلوغ فرآیند و بلوغ سازمان به طور جدایی‌ناپذیری به یکدیگر مرتبط هستند. شما نمی‌توانید یک فرآیند کلاس جهانی (مانند فرآیند سفارش تا تحویل) داشته باشید، اگر رهبران شما به آن متعهد نباشند (قابلیت سازمانی ضعیف)، اگر کارکنان شما مهارت‌های لازم را نداشته باشند (توانمندساز فرآیند ضعیف)، یا اگر سیستم پاداش شما همچنان بر اساس عملکرد وظیفه‌ای باشد (قابلیت سازمانی ضعیف). به همین ترتیب، یک سازمان با رهبری فوق‌العاده و فرهنگ عالی (قابلیت‌های سازمانی قوی)، اگر فرآیندهای اصلی‌اش به صورت پراکنده، ناسازگار و بدون مالک مشخص طراحی شده باشند (توانمندسازهای فرآیند ضعیف)، هرگز به پتانسیل کامل خود نخواهد رسید. بنابراین، PEMM به طور همزمان دو بُعد را ارزیابی می‌کند: توانمندسازهای فرآیند (Process Enablers): ویژگی‌های یک فرآیند کسب‌وکار خاص که آن را قادر می‌سازد به طور مؤثر و کارآمد عمل کند. این بُعد به این سوال پاسخ می‌دهد: "این فرآیند چقدر خوب طراحی و اجرا شده است؟" قابلیت‌های سازمانی (Enterprise Capabilities): ویژگی‌های کل سازمان که محیطی را برای رشد و موفقیت تمام فرآیندها فراهم می‌کنند. این بُعد به این سوال پاسخ می‌دهد: "آیا سازمان ما بستری مناسب برای تعالی فرآیندی است؟"

۲. تشریح کامل دو بُعد حیاتی PEMM

برای درک عمیق PEMM، باید هر یک از اجزای این دو بُعد را به تفصیل بررسی کنیم.

الف) توانمندسازهای فرآیند (Process Enablers)

همر پنج توانمندساز را برای هر فرآیند منفرد شناسایی کرد. بلوغ یک فرآیند به قدرت این پنج عامل بستگی دارد:

طراحی (Design):

این عامل به منطق و ساختار خود فرآیند می‌پردازد. یک فرآیند با طراحی بالغ، از ابتدا تا انتها (End-to-End) در نظر گرفته شده، بر خلق ارزش برای مشتری متمرکز است، فعالیت‌های غیرضروری در آن حذف شده و نقاط تصمیم‌گیری و قوانین کسب‌وکار در آن واضح است. فرآیندهای نابالغ اغلب تکه‌تکه و وظیفه‌محور هستند و هیچ‌کس دیدگاه کلی از جریان کار ندارد.

اجراکنندگان (Performers):

این عامل به افرادی که فرآیند را اجرا می‌کنند، مربوط می‌شود. در یک فرآیند بالغ، اجراکنندگان از مهارت‌ها و دانش لازم برخوردارند، دیدگاه جامعی نسبت به کل فرآیند دارند، نقش خود را در خلق ارزش نهایی درک می‌کنند و از استقلال و قدرت تصمیم‌گیری کافی برخوردارند. در فرآیندهای نابالغ، افراد صرفاً مجری دستورالعمل‌های محدود هستند و درک کمی از تصویر بزرگتر دارند.

مالک (Owner):

یک فرآیند بالغ، یک مالک مشخص و قدرتمند دارد. این فرد، یک مدیر ارشد است که مسئولیت کامل عملکرد و بهبود مستمر فرآیند از ابتدا تا انتها را بر عهده دارد. مالک فرآیند، اختیار لازم برای ایجاد تغییرات، تخصیص منابع و حل تعارضات بین واحدهای مختلف را داراست. در سازمان‌های نابالغ، فرآیندها "بی‌صاحب" هستند و مسئولیت آن‌ها بین مدیران بخش‌های مختلف تقسیم شده است که منجر به عدم پاسخگویی می‌شود.

زیرساخت (Infrastructure):

این عامل به سیستم‌های اطلاعاتی (IT) و پشتیبانی که فرآیند را توانمند می‌سازند، اشاره دارد. یک زیرساخت بالغ، سیستم‌های IT یکپارچه‌ای را فراهم می‌کند که به اشتراک‌گذاری آسان اطلاعات در طول فرآیند کمک می‌کند. همچنین شامل سیستم‌های منابع انسانی (مانند آموزش و ارزیابی عملکرد) است که با الزامات فرآیند همسو هستند.در فرآیندهای نابالغ، سیستم‌های IT تکه‌تکه و ناسازگار هستند و مانع جریان روان اطلاعات می‌شوند.

معیارها (Metrics): این عامل به نحوه اندازه‌گیری عملکرد فرآیند می‌پردازد. یک فرآیند بالغ دارای معیارهای عملکردی جامعی است که نتایج مهم برای مشتری را اندازه‌گیری می‌کند (مانند زمان چرخه کامل، نرخ خطای صفر). این معیارها برای هدایت بهبود مستمر به کار می‌روند و به مالک فرآیند و اجراکنندگان بازخورد می‌دهند. در فرآیندهای نابالغ، معیارها معمولاً بر کارایی وظیفه‌ای (مانند هزینه یک بخش خاص) متمرکز هستند و دیدگاهی از عملکرد کلی فرآیند ارائه نمی‌دهند.

ب) قابلیت‌های سازمانی (Enterprise Capabilities)

همر چهار قابلیت کلیدی را برای کل سازمان شناسایی کرد که بستر لازم برای موفقیت فرآیندها را فراهم می‌کنند:

رهبری (Leadership):

این قابلیت به تعهد و مشارکت تیم رهبری ارشد در تعالی فرآیندی اشاره دارد. در یک سازمان بالغ، رهبران ارشد اهمیت فرآیندهای کسب‌وکار را درک کرده، یک چشم‌انداز روشن برای آن ارائه می‌دهند، به طور فعال در نقش مالک فرآیند ظاهر می‌شوند و منابع لازم را برای بهبود فرآیند تخصیص می‌دهند. در سازمان‌های نابالغ، رهبران به فرآیندها بی‌توجه هستند و همچنان بر ساختار سلسله‌مراتبی و وظیفه‌ای تمرکز دارند.

فرهنگ (Culture):

این قابلیت به ارزش‌ها و باورهای مشترک کارکنان مربوط می‌شود. در یک فرهنگ بالغ، ارزش‌هایی مانند کار تیمی، مسئولیت‌پذیری، مشتری‌مداری و تمایل به تغییر، نهادینه شده است. کارکنان به جای وفاداری به بخش خود، خود را بخشی از یک فرآیند بزرگتر می‌دانند. در سازمان‌های نابالغ، فرهنگ وظیفه‌محور (Silo Mentality)، مقاومت در برابر تغییر و سرزنش کردن دیگران حاکم است.

تخصص (Expertise):

این قابلیت به وجود دانش و مهارت‌های تخصصی در زمینه مدیریت و بهبود فرآیند در سازمان اشاره دارد. یک سازمان بالغ، دارای یک مرکز تعالی فرآیند (Process Center of Excellence) یا گروهی از متخصصان است که متدولوژی‌ها، ابزارها و آموزش‌های لازم برای طراحی و بهبود فرآیندها را فراهم می‌کنند. این تخصص تضمین می‌کند که تلاش‌های بهبود فرآیند به صورت حرفه‌ای و سازگار انجام می‌شود.

حاکمیت (Governance):

این قابلیت به مکانیزم‌هایی اشاره دارد که برای مدیریت و اولویت‌بندی فرآیندها در سطح سازمان به کار می‌روند. در یک سازمان بالغ، یک "شورای فرآیند" (Process Council) متشکل از مالکان فرآیند و رهبران ارشد وجود دارد که سبد فرآیندهای سازمان را مدیریت کرده، پروژه‌های بهبود را اولویت‌بندی می‌کند، تعارضات منابع را حل می‌کند و اطمینان حاصل می‌کند که معماری فرآیندها با استراتژی کسب‌وکار همسو است.

۳. ماتریس بلوغ و سطوح چهارگانه PEMM

PEMM بلوغ را در یک ماتریس دو بعدی با چهار سطح برای هر بُعد ارزیابی می‌کند:

سطوح بلوغ توانمندسازهای فرآیند (از P-1 تا P-4):

P-1: ناپایدار (Unstable):

فرآیند غیرقابل‌پیش‌بینی است و عملکرد آن از یک اجرا تا اجرای بعدی به شدت متغیر است. فرآیند به صورت موردی و واکنشی عمل می‌کند.

P-2: قابل اعتماد (Reliable):

فرآیند عملکرد قابل اعتمادی را برای مشتریان داخلی و خارجی در شرایط عادی ارائه می‌دهد. عملکرد آن باثبات و قابل تکرار است.

P-3: برتر (Superior):

فرآیند نه تنها قابل اعتماد است، بلکه عملکرد آن از نظر معیارهای کلیدی (مانند هزینه، سرعت، کیفیت) به طور قابل توجهی بهتر از رقبای متوسط است.

P-4: کلاس جهانی (World-Class):

فرآیند در صنعت خود یک معیار (Benchmark) محسوب می‌شود و عملکرد آن در تمام ابعاد برتر است. این فرآیند قابلیت انطباق سریع با تغییرات آینده در بازار را دارد.

سطوح بلوغ قابلیت‌های سازمانی (از E-1 تا E-4):

E-1: ناآگاه (Unaware):

سازمان به فرآیندهای کسب‌وکار به عنوان یک عامل کلیدی برای موفقیت توجهی ندارد و هیچ تلاشی برای مدیریت آن‌ها نمی‌کند. E-2: آگاه (Aware): سازمان اهمیت فرآیندها را درک کرده و تلاش‌های پراکنده‌ای برای بهبود آن‌ها آغاز کرده است، اما این تلاش‌ها هنوز سیستماتیک و یکپارچه نیستند.

E-3: توانمند (Capable):

سازمان قابلیت‌ها و تخصص لازم برای طراحی، پیاده‌سازی و مدیریت فرآیندهای با عملکرد بالا را در سطح گسترده ایجاد کرده است.

E-4: رهبر (Leader):

سازمان از قابلیت‌های فرآیندی خود به عنوان یک مزیت رقابتی استراتژیک استفاده می‌کند و به طور مداوم در حال نوآوری در فرآیندها و قابلیت‌های مدیریتی خود است.

۴. فرآیند ارزیابی و قاعده "ضعیف‌ترین حلقه"

زیبایی PEMM در سادگی فرآیند ارزیابی آن است. این فرآیند به صورت زیر انجام می‌شود: انتخاب فرآیند: یک فرآیند کسب‌وکار حیاتی (مانند توسعه محصول جدید یا زنجیره تأمین) را برای ارزیابی انتخاب کنید. ارزیابی توانمندسازها: برای آن فرآیند خاص، به هر یک از پنج توانمندساز (طراحی، اجراکنندگان، مالک، زیرساخت، معیارها) بر اساس تعاریف سطوح P-1 تا P-4، یک امتیاز بدهید.

ارزیابی قابلیت‌ها:

به طور کلی برای کل سازمان، به هر یک از چهار قابلیت (رهبری، فرهنگ، تخصص، حاکمیت) بر اساس تعاریف سطوح E-1 تا E-4، یک امتیاز بدهید. قاعده ضعیف‌ترین حلقه (The Weakest Link Rule): این مهم‌ترین و منحصربه‌فردترین ویژگی PEMM است. مایکل همر معتقد بود که: سطح بلوغ کلی یک فرآیند، برابر با امتیاز ضعیف‌ترین توانمندساز آن است.

برای مثال، اگر طراحی فرآیند شما P-4، اجراکنندگان P-3، مالک P-4، زیرساخت P-3 و معیارها P-2 باشند، سطح بلوغ کلی این فرآیند P-2 است. سطح بلوغ کلی سازمان، برابر با امتیاز ضعیف‌ترین قابلیت آن است. اگر رهبری شما E-3، فرهنگ E-2، تخصص E-3 و حاکمیت E-3 باشد، سطح بلوغ کلی سازمان شما E-2 است.

این قاعده بی‌رحمانه اما واقع‌بینانه، سازمان را مجبور می‌کند تا با نقاط ضعف واقعی خود روبرو شود و از ایجاد یک حس کاذب از پیشرفت جلوگیری می‌کند. این قاعده نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری بیشتر بر روی یک توانمندساز قوی، تا زمانی که ضعیف‌ترین حلقه تقویت نشود، بی‌فایده است.

۵. استفاده از PEMM به عنوان یک ابزار استراتژیک

نتایج ارزیابی PEMM یک ماتریس تشخیصی قدرتمند ایجاد می‌کند که به رهبران کمک می‌کند تا اقدامات بهبود را اولویت‌بندی کنند.

اگر سطح بلوغ فرآیند (P) به طور قابل توجهی از سطح بلوغ سازمان (E) بالاتر باشد، این یک ریسک است. این بدان معناست که یک فرآیند خوب در یک محیط نامناسب قرار دارد و احتمالاً در آینده با شکست مواجه خواهد شد. در این حالت، اولویت باید بهبود قابلیت‌های سازمانی باشد.

اگر سطح بلوغ سازمان (E) بالاتر از سطح بلوغ فرآیند (P) باشد، این یک فرصت است. این بدان معناست که سازمان بستر لازم برای تعالی را دارد، اما هنوز از این پتانسیل برای بهبود فرآیندهای کلیدی خود استفاده نکرده است. در این حالت، اولویت باید سرمایه‌گذاری بر روی بهبود توانمندسازهای آن فرآیند خاص باشد.

PEMM به جای ارائه یک برنامه بهبود تجویزی، به عنوان کاتالیزوری برای گفتگوی استراتژیک عمل می‌کند و به سوالات زیر پاسخ می‌دهد: ضعیف‌ترین حلقه‌های ما در فرآیندهای کلیدی و در کل سازمان کجا هستند؟ چرا این نقاط ضعف وجود دارند؟ برای تقویت این حلقه‌ها چه اقداماتی باید انجام دهیم؟ چه کسی مسئول اجرای این اقدامات است؟

نتیجه‌گیری

مدل بلوغ فرآیند و بنگاه (PEMM) چیزی فراتر از یک چک‌لیست یا ابزار امتیازدهی است. این مدل، تجلی دیدگاه استراتژیک مایکل همر است که موفقیت پایدار در کسب‌وکار را نتیجه یک هماهنگی دقیق بین فرآیندهای عالی و یک سازمان توانمند می‌دانست. با تمرکز بر دو بُعد توانمندسازهای فرآیند و قابلیت‌های سازمانی و با به کارگیری قاعده قدرتمند "ضعیف‌ترین حلقه"، PEMM به سازمان‌ها کمک می‌کند تا از بهبودهای پراکنده و کوتاه‌مدت فراتر رفته و یک نقشه راه عملی برای دستیابی به بلوغ واقعی و پایدار ایجاد کنند. این مدل به رهبران این قدرت را می‌دهد که تشخیص دهند کجا باید سرمایه‌گذاری کنند، چگونه فرهنگ و ساختار خود را برای حمایت از تعالی عملیاتی متحول سازند و در نهایت، چگونه از فرآیندهای خود به عنوان یک سلاح استراتژیک برای پیروزی در رقابت استفاده نمایند.

 

 

سوالات متداول مدل بلوغ فرآیند و بنگاه (PEMM): نقشه راه مایکل همر برای تعالی پایدار

منطق استراتژیک پشت این قاعده، بازتاب یک واقعیت سیستمی است: عملکرد یک سیستم پیچیده توسط محدودترین جزء آن تعیین می‌شود. همر با این قاعده، سازمان‌ها را مجبور به تفکر سیستمی می‌کرد. جلوگیری از توهم پیشرفت: در بسیاری از سازمان‌ها، مدیران با اشاره به نقاط قوت خود (مثلاً "ما یک سیستم IT عالی داریم")، نقاط ضعف اساسی را نادیده می‌گیرند. قاعده ضعیف‌ترین حلقه این بهانه‌ها را از بین می‌برد و توجه را دقیقاً به جایی معطوف می‌کند که بیشترین آسیب را به عملکرد وارد می‌کند. سرمایه‌گذاری برای ارتقای یک توانمندساز از P-3 به P-4، در حالی که توانمندساز دیگری در سطح P-1 قرار دارد، اتلاف کامل منابع است. تمرکز بر مسائل بنیادین: این قاعده تضمین می‌کند که سازمان ابتدا به مسائل پایه‌ای و بنیادین بپردازد. برای مثال، بدون وجود یک مالک قدرتمند (توانمندساز)، بهترین طراحی فرآیند نیز در عمل با شکست مواجه خواهد شد، زیرا هیچ‌کس اختیار لازم برای اجرای آن در واحدهای مختلف را ندارد. بازتاب واقعیت عملیاتی: در دنیای واقعی، یک زنجیر دقیقاً به اندازه ضعیف‌ترین حلقه‌اش قوی است. یک فرآیند تحویل محصول که دارای طراحی و زیرساخت عالی است، اما اجراکنندگان آن آموزش ندیده‌اند، در نهایت با شکست مواجه می‌شود و مشتری محصول را با تأخیر یا با خطا دریافت خواهد کرد. PEMM این واقعیت بی‌رحمانه را در مدل خود منعکس می‌کند.
PEMM یک ابزار حیاتی برای مدیریت ریسک و تضمین موفقیت در پروژه‌های تحول دیجیتال است. بسیاری از این پروژه‌ها به دلیل تمرکز صرف بر فناوری و نادیده گرفتن ابعاد فرآیندی و سازمانی با شکست مواجه می‌شوند. PEMM از چند طریق کمک می‌کند: ارزیابی آمادگی سازمان: قبل از سرمایه‌گذاری میلیون‌ها دلار بر روی یک پلتفرم دیجیتال جدید، سازمان می‌تواند با استفاده از PEMM آمادگی خود را ارزیابی کند. اگر قابلیت‌های سازمانی مانند رهبری (E-1) یا فرهنگ (E-2) نابالغ باشند، پروژه تحول دیجیتال به احتمال زیاد با مقاومت شدید روبرو شده و شکست خواهد خورد. بهینه‌سازی فرآیند قبل از اتوماسیون: PEMM به سازمان یادآوری می‌کند که ابتدا توانمندساز "طراحی" فرآیند را به سطح بلوغ قابل قبولی برساند. اتوماسیون یک فرآیند با طراحی ضعیف (P-1) صرفاً منجر به "سریع‌تر کردن آشفتگی" می‌شود. با استفاده از PEMM، سازمان ابتدا فرآیند را بهینه می‌کند و سپس آن را دیجیتالی می‌سازد. شناسایی الزامات زیرساختی و انسانی: PEMM به طور خاص توانمندسازهای "زیرساخت" و "اجراکنندگان" را مورد توجه قرار می‌دهد. این مدل به سازمان کمک می‌کند تا تشخیص دهد که آیا سیستم‌های IT فعلی یکپارچگی لازم برای پشتیبانی از ابزار دیجیتال جدید را دارند یا خیر، و آیا کارکنان مهارت‌های لازم برای کار با این ابزارها را کسب کرده‌اند یا خیر.
این یکی از بزرگترین چالش‌های عملی در پیاده‌سازی PEMM است. چالش‌ها: تهدید قدرت مدیران وظیفه‌ای: در یک ساختار سنتی، قدرت در دست مدیران بخش‌ها (مثلاً مدیر فروش، مدیر تولید) است. معرفی یک "مالک فرآیند سفارش تا تحویل" که بر فعالیت‌های درون این بخش‌ها نظارت و اختیار دارد، به عنوان تهدیدی برای استقلال و قدرت این مدیران تلقی می‌شود. تعارض در اهداف و معیارها: مدیر بخش فروش بر اساس حجم فروش پاداش می‌گیرد، در حالی که مدیر تولید بر اساس هزینه تولید. مالک فرآیند ممکن است تصمیمی بگیرد که برای بهینه‌سازی کل فرآیند (مثلاً تحویل سریع‌تر به مشتری) ضروری است، اما ممکن است به طور موقت هزینه تولید را افزایش دهد که این امر با اهداف مدیر تولید در تضاد است. عدم وجود مسیر شغلی مشخص: نقش "مالک فرآیند" در ساختارهای سنتی تعریف نشده است و ممکن است به عنوان یک نقش موقتی یا بدون آینده شغلی روشن تلقی شود. راهکارها: حمایت بی‌قید و شرط رهبری ارشد (قابلیت E): غلبه بر این چالش‌ها بدون حمایت قاطعانه مدیرعامل غیرممکن است. مدیرعامل باید به طور عمومی از نقش مالک فرآیند حمایت کرده و اختیار لازم را به او تفویض کند. این نشان می‌دهد که تعالی فرآیندی یک اولویت استراتژیک است. ایجاد حاکمیت فرآیندی (قابلیت E): تشکیل یک "شورای فرآیند" (که در بخش حاکمیت توضیح داده شد) ضروری است. این شورا که متشکل از مدیران ارشد و مالکان فرآیند است، به عنوان یک مرجع برای حل تعارضات بین مالکان فرآیند و مدیران وظیفه‌ای عمل می‌کند. اصلاح سیستم ارزیابی و پاداش (بخشی از توانمندساز زیرساخت): سیستم پاداش باید اصلاح شود تا هم عملکرد وظیفه‌ای و هم عملکرد فرآیندی را در نظر بگیرد. برای مثال، پاداش مدیران بخش‌ها باید تا حدی به عملکرد کلی فرآیندی که در آن مشارکت دارند، وابسته باشد. شروع با یک یا دو فرآیند کلیدی: به جای تلاش برای ایجاد مالک برای تمام فرآیندها به صورت یکجا، بهتر است با یک یا دو فرآیند حیاتی شروع کرده و موفقیت‌های اولیه را به عنوان یک الگو برای کل سازمان به نمایش گذاشت.
افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.